صدرالدین کاشف دزفولی

زندگینامه و آثار -نقل مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.

صدرالدین کاشف دزفولی

زندگینامه و آثار -نقل مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.

کتاب مکاتیب کاشف

کتاب مکاتیب کاشف

 در کتاب خاندان سادات گوشه در ذیل کتاب مکاتیب چنان بیان می دارد:

مجموعه ای از نامه های مرحوم کاشف نزد فاضل ارجمند آقا سید محمد جزایری در نجف موجود است که شامل 86 نامه است بدینقرار: دو نامه برای شیخ علی میرزا، هشت نامه برای مادر شیخ علی میرزا و هفتاد و شش نامه برای برادرش آقا سید محمدعلی عارف.

« این مکتوبی است که مسوده آنرا مرحوم حجت مکان جناب قطب العارفین آقا سید صدرالدین اعلی ا... مقامه العالی نوشته اند، باخوی خود آقا سید محمدعلی داده اند که از روی آن بمرحوم شیخ علی میرزا بنویسد. از نامه های فوق الذکر یکی عربی است ، و چون تاکنون نمونه هایی از نوشته های فارسی آن مرحوم در خلال این سطور گنجانیده شده ، ذیلا آن نامه عربی نگاشته می شود:

 « یا اخی و اعزّ من روحی اکتم سرّی ، فاستمع لما اتلو علیک انی قد صرت من المجذوبین مفارقا من البین میانیا عن الاین لایعرف الشین من الزین متفرقا فی بحر بجذبه من جذب باب الرحمن توازی عمل الثقلین وصلت بالاصل و فصلت من الفعل و خلعت النعلین و ترکت الخافقین و فرغت من الثقلین و فرغت من الطبع و الرین قد تجلی سلطان حق الحقیقه علی شجره طور قلبی و فؤادی و یشاهدنی ظهور یوم ینادی المنادی فاین ابناء الملک فی هذه اللذه الباقیه قد اسکرنی خمرمحبته و وداده من کووس السرائقه و تلالاه انوار حماله فی مرآت روحی لیلا و نهارا و لو ترانی لقلت اری السکارا و ما هو بسکارا قد اخذ المعشوق بمجامع نفسی و روحی و ملا صدری من محبته حتی صار واحدا متحدا قبضی و فتوحی آه : آه : من غفله النائمین و من رقد] المحجوبین یا اخی لاتزعم انی معک متکلم و ناطق و لاتقل انک کاذب بل الصادق حسبک و السماء و الطارق و خفت علیک الزلق و لم ار فیک اطلاق من المضاف المطلق لذلک اخذت عنان الکلام من هذا المرام و علیک السلام من الملک المعشوق العلام الذی ملک و جلس فی عین قلبی و قلب عینی بما لایصل الیه الافهام و لایمکن التکلم بحقیقه عند الخاص و العام.

عزیز برادر سخن از این عالم که نامش عالم گذاشته اند بجبر طبیعت می گویم... حقیر را بسمت معبود میکشند که از این سوی کشندم که از آن سوی برندم والسلام علیکم و علی من التبع الهدی».

از مطالعه نامه ها ، خواننده صداقت ،      صراحت لهجه ، امر بمعروف و نهی از منکر و کمک به دیگران و بالاخره آن روح بزرگ همراه با عزت نفس را درک می کند ، با آنکه پیر و بیمار است روح عالی دارد ، پیوسته در کار است ، با آنکه علاقمند به داشتن وقت بیشتری است و مردم مادی او را معذب می داشته اند، باز هم وقت را با تدوین کتب گذرانیده است. خواننده با شروع در خواندن نامه ها و کتب او علاقه پیدا می کند که بیشتر با او مانوس باشد، زیرا آنجه هست همان است که خلال سطور جلوه می کند.

در صفحه 398 که صفحه آخر کتاب است ، چنین ثبت شده :

« تمّت بید المذنب الجانی ابن حسنی کاتب اسماعیل الدزفولی فی تاریخ دوازدهم شهر ذوالقعده الحرام سنه 1284 هزار و دویست و هشتاد و چهار».»[1]



[1] - امام محمدعلی، خاندان سادات گوشه، ص 149 و 150